غروب
سه نفر به غروب آفتاب نگاه می کردن. اولی نا امید از طلوع صبح فرداو آنچه پیش خواهد آمد به غروب غم انگیز نگاه می کرد.دومی با غروب آفتاب به یاد خودش و عمرش افتادو کارهایی که باید می کرد و نکرد و حالا هر لحظه به مرگش نزدیک می شد.سومی داشت از تصویر زیبای روبروش لذت می برد! همین
<< Home