می گن ما آدمهای نخبه کشی هستیم.تابخشی هم من موافقم ولی یه نکته ای که معمولا از ذهن ها دور می مونه اینه که توی چند درصد این موارد خود اون فرد شاخص نقش داشته.حالا این نقش می تونه بصورت عدم رفتار و عملکرد متناسب با توجه به ساختار بیمار اجتماعی یا دور شدن اون فرد از خصوصیت هایی که ممتازش می کرده باشه
اما کسی که می خوام در موردش بنویسم شاید نخبه نباشه اما کارها و تلاشهای اون برجسته بوده.علی دایی یکی از اون سوژه هاست که واقعا نسبت به استعداد کمش توی فوتبال خیلی تلاش کرد(بر عکس بیشتر فوتبالیست های ایرانی) و تقریبا به موفقیت های خوبی رسید ولی آیا واقعا آدمی مثل دایی در حد یک اسطوره اس؟ یا ما بخاطر کمبود های بین المللی مون و سرخوردگی های جهانی مون بزرگش کردیم(ایرانی ها استاد باد کردن و سوزن زدن هستن) و خودمون بهش گفتیم اسطوره؟ البته بماند که اکثر این حرفها و رفتار ها ساخته و پرداخته تلویزیونه و القابی مثل اسطوره و نماد ملی رو آدمهای مجیزگویی که توی این رسانه پخش و پلا هستن به زبون میارن.آدمی که تمام افتخارش سوم شدن توی آسیاس و البته عنوان بیشترین زننده گل ملی(ونه بهترین!) که ما بهتر میدونیم 40-50 تاش پنالتی هایی در اثر تلاشهای دیگرانی مثل کریمی ونه خودش بوده و حکایت 30 گل زده شده یه مالدیو و لائوس و گوآم و.. دیگه همه می دونن.اما باز هم قابل تقدیره! نکته ای که این آدم رو از چشمها انداخت نه فقط باند بازی های پنهان و پیدا و سفارش شدگی های همیشگی و دشمنی با بازیکنهای بزرگی مثل هاشمیان کریمی مهدوی کیا باقری مبعلی سامره و طبعا!! دور موندن این بازیکنان در مقاطع مختلف از تیم ملی، ،اصرار به حضورش در تمام بازیهای رسمی و غیر رسمی از امید تا بزرگسالان و مهم و غیر مهم
رفتار های زشت پشت پرده و مظلوم نمایی در مقابل رسانه ها مثل نامه به رئییس جمهور برای جلوگیری از انتخاب و دعوت پاشازاده
به منتخب آسیا یا تهدید مبعلی و انکار کردنش و... نیست.رفتارهای طلب کارانه این آدم از مردم در حالیکه بیشرین نقش رو در ناکامی تیم ملی در جام جهانی داشته دلیل اصلی از چشم افتادنش بوده جوری که حتی حاضر به عذر خواهی از مردم نبود(کاری که تقریبا همه بازیکنان مطرح تیمهای ناکام حتی علیرغم حضور در فینال جام جهانی انجام میدن) . اخیرا هم که دسته گل تازه ای به آب داده و با حضورش در مسابقات غیر رسمی بین دانشجویان چند دانشکده بعنوان بازیکن!! و با عنوان دروغین مسابقات دانشجویان جهان! باعث تعطیلی مسابقات توی لیگ شده و بعد از رو شدن دستش بوسیله فردوسی پور به اون گفته بی سوادی که حرف زدن بلد نیست! ولابد خودش رو باسوادو سخنور! میدونه، چیزی که عکسش زبانزد خاص و عامه و این یعنی همون اشتباه بزرگ.بی سواد دونستن کسی که فارغ التحصیل کارشناسی ارشد صنایع شریف و مدرس زبان عمومی و تخصصی تو دانشگاه شریفه و به تمام جزئیات فوتبال تسلط داره فقط می تونه کار یک آدم نادان واشباع شده باشه که منتج به بیشتر از چشم افتادنش میشه. کسیکه میتونست در اوج افتخارو محبوبیت در ذهن مردم باقی بمونه .این یه نمونه کامل از شرایطی است که باعث میشه بعضی ها دچار احساس خود مدافع نخبه بینی! بشن و مثل نیکی کریمی شکواییه بنویسن و مردم رو متهم به خرد کردن شخصیت ملی و نخبه کشی کنن.در حالیکه مردم فقط شخصیت خرد شده اش رو پخش کردن (بیشتر از طریق اس ام اس !). ممکنه واقعا اتفاقهای مشابه در مورد دیگر شخصیت های معروف و یا حتی برجسته تاریخ ایران افتاده باشه
<< Home