رهايي

...شناخت سرزمين اميد

...اميد جاويد

...درك نيرويي در خود در خارج ازخود

...قبول بودن

...جريان سيال اميد

...زيبا شدن ولمس اميد

...فرار ازبي قراري

...هجرت به زيبايي ها

...انطباق چشمها

...درك من اضمحلال درخوبي

...بالاتر از انديشه

...هيچ هراسي نيست

...عينيت آرامش

معناي امن

و
روياي رهايي

بارون

...هواي پاك و لطيف بعد از بارون

نفس كشيدن لذت بخشه، اما يه دفعه احساس تنهايي كردم. احساس كردم ميخوام صداي نفسهاي ديگه اي رو هم بشنوم

اما عقل چيزه ديگه اي ميگه . آخه اون خودخواه تره . ميگه توي اين لحظه ها بايد تنها باشي تا از فكرت بهتر استفاده كني. اصلا فكر كني! اين واسه عقلت بهتره!! چقدر خودخواهه اين عقل! اما من نمي خوام توي همچين وقتهايي احساسم و بكشم

... دوست دارم نفس بكشم اونجوري كه

بزرگي گفته : در پيري به اين نتيجه رسيدم كه تصميمات بزرگ زندگيم را بايد بوسيله احساسم مي گرفتم و تصميمات كوچك را با عقل
.متاسفانه عقلم اجازه نميده قبولش كنم هر چند كه بايد بزرگ و كوچك رو تعريف كرد

تنهايي و شخصيت

در تنهايي هيچ وقت نمي توني خودت رو كشف كني
توي جمعهاي مختلف بودن ودر موقعيتهاي مختلف وغير قابل پيش بيني قرار گرفتن، باعث بوجود آمدن زمينه هاي بروزجنبه هاي مختلف شخصيت انسان ميشه. تنهايي فقط 1 موقعيت و يك حالته فقط و فقط تويي وافكارت
بخاطر همينه كه آدم توي تنهايي هيچ وقت كامل نميشه. وقتي توي يك جمع ويك موقعيت تازه قرار مي گيري ، يكي از جنبه هاي شخصيتت بروز پيدا مي كنه چيزي كه شايد خودت هم نمي دونستي و اين يعني كشف خود
اما يك تناقض هم وجود داره ! وقتي جمع مورد نظرجمع مورد علاقت نباشه ، يا از اون دوري ميكني وبه تنهاييت بر مي گردي ويا خودت رو مخفي مي كني يعني دليلي براي اظهار شخصيت و عقايد و افكارت نمي بيني و اگر اين جمعها مجموعا بشه اجتماع و اين اجتماع آزار دهنده باشه ، كم كم شخصيتي پيدا مي كني كه براي ديگران و حتي براي خودت نا شناخته ميشه. شايد براي همه ما پيش اومده باشه كه از كاري كه قبلا انجام داديم تعجب كنيم و بخودمون بگيم كه واقعا اين من بودم ! بخاطر همينه كه شناخت خود يعني شناخت همه چيز. چون شناخت كامل خودت زماني محقق ميشه كه در مقابل همه چبز، خودت رو بشناسي

اين بحث خيلي قابل اطناب وتفصيل و شرح وبسطه وباز هم ممكنه به بحث خودخواهي مربوط بشه

سعي مي كنم از زاويه ديگه اي در آينده نگاهش كنم وبنويسم

اوركات

!مي خوام يه مقدار در باره اوركات بنويسم

پديده جالبي كه همونطور كه انتظار داشتم باعث بروز رفتارهاي ناشي از سرخوردگي و فشار وعقده هاي اجتماعي مجموعه افراد جامعه عصبي و تكرارزده ما (خصوصا جوانان ) شد

رفتارهايي كه گاهي بسيار دردناك و گاهي بسيارخنده دارن،گاهي وقتها هم از اون خنده هايي كه بيشتر از يه عمر گريه كردن دردناكه
وقتي مي بيني كه پسره زنگ مي زنه به اين واون كه فن من شو تا فن تو بشم!! يا اون يكي التماس مي كنه كه قلبهاي من و زياد كن!!!يا يكي ديگه در بدر دنبال اينه كه يكي يه تستيمونيال جذاب !! براش بنويسه و يا اون يكي كه صد بار بهت ميل مي زنه كه من واضافه كنيد يا يكي ديگه كه مي خواد نيمي از عالم وتوي فرند ليست خودش جا بده اونم بزور!بعضي ها هم كه تخصصي تر عمل مي كنن وتوي قسمت در باره من
شونصد خط در مورد سكنات و وجنات و اعتقادات والزامات و خصوصيات و معلومات و محفوظات .... خودشون نوشتن و اگر راه داشت يه پاور پوينت درست مي كردن و يه لينك مي ذاشتن اونجا وفول مالتي مديا خودشون رو پرزنت مي كردن
يكي هم تو همونجا اخبار روزانه خودش رو به سبك بي بي سي مي ذاره و هر روز آپ ديت مي كنه. اون يكي تمام فيلمهايي رو كه در طول وعرض و ارتفاع زندگيش ديده، اونجا نوشته وبايد سه بارنكست پيج رو بزني تا همش و ببيني. يكي ديگه هم تمام 1024 تا كاراكتر موجود براي هرقسمت رو پر كرده از واژه هاي عاشقانه و لاوناك واشك و آه وهجران و... خلاصه يه كاري كرده كه رسماهمه بالا بيارن! اما عكسها
يكي فكر كرده رقيب انتخاباتي كري و بوشه و از تمام زواياي موجود عكس انداخته: نشسته ، ايستاده، نيم رخ، تمام رخ، يك چهارم رخ، بي رخ و... يك عده هم كه تا وقتي اينجا بودن با چادر چارچوق وبرقع و خيمه واز اين حرفها
عكس گذاشته بودن و به مجرد اينكه سوار هواپيما شدن همونجا روي پله هاي هواپيما عكس و عوض كردن در حد انسانهاي اوليه بابرگ انجيرو ...در مورد دختر ها يه چيز جالب اينه كه اگر مثلا 200 نفر تو فرند ليستشون
باشه، 199 نفر فن دارن!!! واحتمالا 1999 نفر هم مي خوان فن باشن و نمي تونن!! اين يكي ديگه خيلي جالبه: طرف ميره چند تا پروفايل مي سازه به اسم دختر وپسر بعد واسه خودش اسكرپ و تستيمونيال مي ذاره و قربون صدقه خودش مي ره والتماس مي كنه تو رو بخدا بذار تو رو ادت كنم و تو چقدر ماهي و فرشته اي ...واگر بخوام ادامه بدم تا صبح بايد بنويسم
شايد همين چيزها باعث شده كه يه عده ترمينيت كنن و خيال خودشون و راحت كنن(البته اين براي بعضي ها نشانه افسردگيه ) ولي به هر حال من از اين بابت خوشحالم كه يه جايي فراهم شد تا ملت يه مقدار خودشون و از اين طريق خالي كنن و جور ديگه اي اين هيجانات رو بروز ندن. البته اين باعث نمي شه كه از استفاده هاي خوبش چشم بپوشم. مثل پيدا كردن دوستهايي كه خيلي وقته خبري ازشون نداري و از اين طريق مي توني هميشه باهاشون در تماس باشي واينكه تولد هيچكدوم از دوستهات يادت نمي ره واگر يه كم دنبال كارهاي فرهنگي باشي(البته از مدلهاي بالايي نه!) تك وتوك كاميونيتي هست كه بشه براش وقت گذاشت