هیچ وقت از این واژه خوشم نیومده،هیچ وقت
شاید هیچ چیز به اندازه این واژه به شمشیر قربانی کردن انسانها در طول تاریخ تبدیل نشده باشه
مصلحت کی؟مصلحت چی؟مگه امکان پذیره که صلاح کسی روچیزی بیرون از مرزهای وجودی آدم بدونه؟ مگه کسی میتونه اثبات کنه که کاری غیر از اونچه که تو کردی صلاح و مصلحت تو بوده؟
مگه کسی بیشتر از تو به تو اشراف داره؟
هر جنایتی در تاریخ وهر جنگ وهر قتل وغارت و هر آدمکشی و هر شخصیت کشی و... براساس مصلحت عده ای خاص بوده و هیچ کس هم نمی تونه اثبات کنه که مصلحت اون عده، چیز دیگه ای بوده. چون مصلحت یعنی رنگ و لعاب دادن به ظاهرپلید خودخواهیهای ما که به شکلها ورنگهای مختلف درمیاد از کوچکترین تا بزرگترین ابعادش، اگه شریعتی میگه عدالت همواره در پای مصلحت ذبح شرعی شده، میخوام بگم که مصلحت چهره سیاه خودخواهی ایه که چه شرع ، چه عرف، چه مذهب و چه وجدان!!!میتونه ابزاری برای اقناعش باشه و اینگونه هر چیزی اعم ازعدالت، حقیقت و انسانیت به پای اون ذبح میشه
میخواستم با گفتن این حرفها به اینجا برسم: دروغ مصلحتی
میدونی معنای این عبارت چیه؟مگه دروغی هم هست که به مصلحت شخص دروغگو نباشه؟واقعا هست؟مصلحت میتونه تمام اعمال ما رو ازخوب و بد دربر بگیره. اینجوری هر دروغی برای حفظ مصلحت گفته میشه
نمیخوام بگم که من دروغ مصلحتی نگفتم ولی هیچ وقت بخاطر رعایت مصلحت(در گذشته) احساس خوبی نداشتم که بر عکس همیشه باعث ناراحتی من میشه
تلخی این حرفها تلخی من نیست، تلخی یه تاریخ سنگینه، به سنگینیه خود تاریخ که روی سینه ام زخم سفیدی! بجا گذاشته
<< Home